هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه بهزیستی روان شناختی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان بود. پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار استان اصفهان در سال 1399 است که تعداد آنها بر اساس آمار سازمان بهزی چکیده کامل
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه بهزیستی روان شناختی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان بود. پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار استان اصفهان در سال 1399 است که تعداد آنها بر اساس آمار سازمان بهزیستی این استان برابر با 1200 نفر بود. نمونه آماری شامل 330 نفر بود که به روش نمونهگيري در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ارزیابی حمایت اجتماعی واکس و همکاران(1986)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1989) بودند. دادهها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 و AMOS نسخه 22 و روش آماری تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی به میزان 1/21 درصد به مسیر بین بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی میافزاید. همچنین نتایج بیانگر آن بود که حمایت اجتماعی در رابطه بهزیستی روان شناختی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان نقش واسطه ای جزئی دارد(211/0=β و (05/0>p)). بهزیستی روانشناختی بر روی کیفیتزندگی زنان سرپرست خانوار استان اصفهان اثر مستقیم دارد (350/0=β و (05/0>p)).
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف مقایسه تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی شهر شیراز انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی در چکیده کامل
این پژوهش با هدف مقایسه تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی شهر شیراز انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، اختلالات یادگیری و عادی در شهر شیراز بودند که از بین آنها با روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس، 156 نفر که شامل 50 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، 52 نفر مادر دارای فرزند مبتلا به اختلالات یادگیری و 54 مادر دارای فرزند عادی انتخاب شدند و پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، ذهن آگاهی والچ و همکاران و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روش آزمونهای لوین (برای بررسی همگنی واریانسها)، و تحلیل واریانس چند متغیری (برای بررسی تفاوت متغیرها در گروه مطالعه) و با نرمافزار SPSS-24 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه و اختلالات یادگیری با مادران کودکان عادی تفاوت معناداری در متغیرهای تاب آوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد؛ به نحوی که مادران کودکان عادی از میانگین تابآوری، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار بودند. نتایج نهایی نشان داد که در حوزه های تابآوری و ذهن آگاهی، مادران کودکان بیشفعال/ نقص توجه و اختلالات یادگیری نیازمند آموزش های مبتنی بر تابآوری و ذهن آگاهی هستند و برنامه های توانبخشی ویژه ای بهمنظور افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده نیاز است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از تأثیر انعطافپذیری شناختی و سرسختی روانشناختی بر درماندگی روانشناختی زنان نابارور با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراکشده، بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر شیراز بود که از میا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از تأثیر انعطافپذیری شناختی و سرسختی روانشناختی بر درماندگی روانشناختی زنان نابارور با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراکشده، بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر شیراز بود که از میان آنها 250 نفر با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه درماندگی روانشناختی لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی اهواز کیومرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراکشده زیمت و همکاران (1998) جمعآوری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. طبق یافتهها ضریب مسیر مستقیم انعطافپذیری شناختی به درماندگی روانشناختی، انعطافپذیری شناختی به حمایت اجتماعی ادراکشده و سرسختی روانشناختی به حمایت اجتماعی ادراکشده معنادار بود، ضریب دو مسیر مستقیم سرسختی روانشناختی به درماندگی روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراکشده به درماندگی روانشناختی و همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم انعطافپذیری شناختی به درماندگی روانشناختی و سرسختی روانشناختی به درماندگی روانشناختی از طریق حمایت اجتماعی ادراکشده معنادار نشد. بهمنظور کاهش درماندگی روانشناختی زنان نابارور باید اقداماتی جهت بهبود و افزایش سرسختی روانشناختی، انعطافپذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراکشده صورت گیرد.
پرونده مقاله